بسیاری اعتقاد دارند که گره امنیتی سیستان و بلوچستان به دست گردشگران باز میشود. معتقدان تاکید میکنندکه دولت برای باز شدن مسیر گردشگران به این استان مرزی حتی اگر لازم باشد، باید «یارانه» بدهد.«حسینعلی شهریاری» نماینده مردم زابل در مجلس هم اعتقاد دارد که همزمان با تلاش برای بازکردن مسیر گردشگری، باید گره امنیتی استان را با ایجاداشتغال باز کرد. ایجاد اشتغالی که به گفته «سیدباقر
حسینی» دیگر نماینده، باید از شغلهای زودبازده آغاز شود. شغلهای زودبازدهای چون ایجاد بازارچههای موقت مرزی که خیلی سریع بازار کار را برای جمعیت جوان این استان تأمین میکند. جمعیتی جوان، در پهناورترین استان کشور که اگر فکری برای آنها نشود، ممکن است به دام فرصتطلبانی بیفتند که امنیت منطقه را نشانه رفتهاند. نمایندگان استان از حسن روحانی، رئیس جمهوری میخواهند استانداری را برای استان انتخاب کند که فارغ از همه اختلافها، بخواهد برای سیستان و بلوچستان گامی اساسی و سودمند بردارد.
آبهای آزادی که راه به جایی نمیبرد
سیستان و بلوچستان به اعتقاد «حسینعلی شهریاری» استانی رها شده است. استانی که با توجه به پتانسیلهایی که دارد نه تنها میتواند 2میلیون و 500 هزار شهروند خود را تامین کند که میتواند نفع زیادی را هم به کشور برساند اما عدم استفاده از همه این پتانسیلها پهنه سیستان و بلوچستان را با مشکلات عدیدهای رو به رو کرده که حتی امنیت کشور را تهدید میکند. بیکاری در حالی جوانان سیستانی را آزار میدهد که به گفته حسینی این استان تنها راه ارتباطی کشور با آبهای آزاد است. راهی که به نظر میرسد هیچ علاقهای به استفاده از آن وجود ندارد. مسأله وقتی عجیبتر میشود که علاقه افغانستان و هندوستان برای استفاده از این مسیر در بندر زیبای چابهار یادآور میشود. در این میان بسیاری گردشگری را شاه کلید نجات سیستان و بلوچستان از بنبست پیش رو میدانند.
از جمله «محمد سعید اربابی» نماینده مردم ایرانشهر، دلگان و سرباز در مجلس اعتقاد دارد که رونق گردشگری در استان سیستان و بلوچستان میتواند وضعیت امنیتی منطقه را بهتر کند. امنیتی که البته ماحصل فقر و بیکاری جوانترین استان کشور است. اربابی نکته دیگری را یادآور میشود که میتواند انگیزهای برای ورود توریستهای خارجی و داخلی به مرزهای این استان شرقی باشد. همانطور که او هم یادآور میشود، باستانشناسان استان سیستانوبلوچستان را بهشت باستان شناسی ایران میدانند. بهشتی که تنها شهرسوختهاش با 5 هزارسال قدمت و تمدنی عجیب، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. اما شهرسوخته تنها داشته این استان نیست. علاوه بر این تاریخ شگرف، سیستان و بلوچستان ساحلی دارد که راه به آبهای جهانی میبرد. طبیعتی دارد با گونههای حیوانی ارزشمند که طعنه به طبیعت هند میزند. برای همین هم بسیاری این استان را
«هند ایران» میخوانند. سواحل مرجانی زیبای آن هم بدون شک خاطرخواهان زیادی در بین گردشگران داخلی وخارجی دارد. همه این پتانسیلها میتواند سیستان را به بهشتی برای زندگی تبدیل کند اما وضعیت آن درست برخلاف تصوری که همگان انتظار دارند، است.
آن امنیتی که گردشگر میخواهد وجود ندارد. همین مسأله هم باعث شده تا «حسینعلی شهریاری» برخلاف اربابی، تأکید کند که پیش از اینکه گردشگر امنیت را به استان بیاورد؛ باید امنیت گردشگران تضمین شود. او و سایر نمایندگان استان هنوز خاطره تلخ گردشگران خارجی که در جادههای همین استان به گروگان گرفته شدهاند را از یاد نبردهاند. شک دارند که گردشگران خارجی هم آن را فراموش کرده باشند. حداقل سفارتخانههایشان آن را در جایی مشخص و قابل دسترس بایگانی کردهاند تا مدام گردشگر را از رفتن به این استان برحذر دارند. سیستان وبلوچستان در نگاه مردم ایران هم مظلوم است، مردمی که باید از نزدیک شهروندان این استان را ببینند تا به عمق مهربانی آنها بر خلاف آنچه که میشنوند برسند. حسینی هم این نکته را یادآور میشود که وقتی در یک نقطه از استان اتفاقی بوقوع میپیوندد به همه استان نسبت داده میشود.
آنطور که شهریاری میگوید گردشگری سیستان وبلوچستان در نگاه جهانی نقطه قرمز است و بسیاری از کشورها به شهروندان خود توصیه میکنند که برای مسافرت این استان را انتخاب نکنند. این درحالی است که به گفته او پیش از انقلاب، گردشگران زیادی میآمدند تا از شهر پیشرفته «شهرسوخته» بازدید کنند و «دهانه غلامان» را ببینند. دهانه غلامانی که 2500 سال قدمت دارد و به روزگاری میرسد که ایران در دست امپراتوری هخامنشیان بود. هرچند هیرمند که خشک شد، ریگها به جانش افتاد تا تاریخ 500ساله پیش از میلادش را مدفون کند اما شهرتش از مرزهای ایران گذشته است. شهرتی که علاوه بر ریگها و شنها، خط قرمزی برای ورود توریستهای خارجی، به روی آن کشیده شده است. شهریاری اعتقاد دارد که برای اینکه گردشگران یک بار دیگر کلید را در دروازه شهرسوخته و دهانه غلامان بچرخانند، باید امنیت آنها تضمین شود. امنیتی که تنها در سایه ایجاد اشتغال برای جوانان استان ایجاد میشود. تنها آن زمان است که گردشگران ایرانی و بویژه خارجی با خیال راحت چمدان سفر میبندند و به ایران میآیند.
البته مشکل گردشگری سیستان وبلوچستان تنها امنیتی نیست. استان آمادگیای برای میزبانی گردشگر ندارد. نه جادهای درست و حسابی دارد نه هتل مناسب.
به گفته شهریاری گردشگران از سیستان و بلوچستان درسالهای پیش از انقلاب از مرز «میرجاوه» و «میرلک» به پاکستان و افغانستان میرفتند.
چابهار قافیه را به کیش و قشم باخت
سیستان و بلوچستان منطقه آزاد هم دارد اما وجود این بندر زیبا هم نتوانسته مشکلی از مشکلات استانی با خانوادههای پرجمعیت را حل کند. شهریاری اعتقاد دارد که منطقه آزاد چابهار قافیه را به منطقه آزاد قشم و کیش باخت. کیشی که زیبایی کمتری نسبت به چابهار دارد اما مسئولان قشم و کیش برای رشد این دو جزیره برنامه دارند اما چابهار به حال خود رها شده است.
به گفته او حتی چابهار هم زیرساخت و هتلهای گردشگری قابل توجهی ندارد، وضعیت سایر شهرستانها که دیگر مشخص است. شهریاری از مدیرانی که تاکنون اداره سیستان وبلوچستان را به عهده داشتهاند کاملاً ناامید است. دلزده میگوید که این مدیران که از «ژاپن» نیامدهاند.
حسینی هم اعتقاد دارد این استان مرزی، در سه دهه گذشته تنها یک استاندار دلسوز به خود دید که میتوانست مرهمی بر هزاران زخم سیستان و بلوچستان باشد و استان را از شرایط هشدار و اضطرار خارج کند. به گفته حسینی البته به او اجازه ندادند تا طرحهایش را برای آبادانی استان به سرانجام برساند. او البته درباره اینکه چه کسانی اجازه فعالیت ندادند چیزی نمیگوید اما طرحهایی چون توسعه چابهار، توسعه راه ارتباطی چابهار- میرک، طرح آبرسانی مزارع استان با لوله، ساخت لوله آب شرب شهرهای استان، ساخت جاده زابل –زاهدان را ازجمله برنامههایی میداند که «دهمرده» که امروز سکاندار استان «لرستان» است برای پویایی و آبادانی استان در نظر داشت. طرحهایی که به اعتقاد او با سنگاندازی به جایی نرسید. به گفته او جاده زابل - زاهدان از 7 سال پیش که کلنگ آغاز آن به زمین خورد تا به امروز تنها یک چهارم پیشرفت داشته و کسی نمیداند که کی به مقصد نهایی میرسد.
آنطور که شهریاری میگوید کشتیهای تجاری از چابهار باید 18 ساعت موج پشت سر بگذارند تا بتوانند به بندرعباس برسند وکالای خود را بار بزنند یا خالی کنند. درحالی که اگر مدیران استان زیرساختها را ایجاد میکردند و بندر را گسترش میدادند قطعاً تاجران و کشتیهای بزرگ هم ترجیح میدادند که به جای بندرعباس از بندر چابهار استفاده کنند، با هزینههای مالی و زمانی کمتر.
اما آنطور که نمایندگان استان میگویند مدیر بااستعدادی که بتواند این همه پتانسیل بالقوه را کشف و به فعل درآورد در سیستان و بلوچستان یافت نمیشود. اگر هم وجود دارد گرفتار اختلافهای موجود شده تا هم یک استان پهناور شرایط سختی را تجربه کند و هم کشور را درمعرض تهدید قرار دهد. آن هم در زمانی که به گفته شهریاری کریدور جنوب به شمال از چابهار شروع میشود و میتواند به تردد از چابهار به آسیای میانه جان ببخشد. چابهار براساس آمارهای شهریاری درحال حاضر ظرفیت جا به جایی 2 میلیون تن کالا را دارد اما میتواند به 6میلیون تن برسد.
6 میلیون تنی که بسیاری از جوانان را از بیکاری نجات میدهد تا به جای اینکه به دامان گروهکها بیفتند، به سمت چابهار بروند. شهریاری استان سیستان و بلوچستان را بیصاحب میداند و میگوید: «برخلاف اصفهان، فارس، یزد و... هیچ نمایندهای در دولت ندارند. تنها اتکای مردم این استان مرزی نمایندگان آنها در مجلس است.» در نهایت او به این نتیجه میرسد که وعده مسئولان برای حل مشکلات یکی از وسیعترین استانهای کشور در حد یک شعار باقی مانده است. شعاری که باعث شده فاصله استانهای محروم و برخوردار بسیار زیاد شود.
سیستان و بلوچستان گاز ندارد
به گفته نماینده زابلیها سیستان و بلوچستان پس از انقلاب دارای راه، آب، برق و تلفن شد اما از خطوط گازرسانی خبری نشد، البته شد اما به ایرانشهر که رسید فراموش شد. البته در ایرانشهر هم به اتفاق خاصی منجر نشد. از سوی دیگر باوجود معادن بسیار زیاد، داشتن مرزهای زمینی و آبی، صنایع هرگز در این استان جان نگرفت.
حسینعلی شهریاری میگوید: کارخانه بافت بلوچ در ایرانشهر 1500 کارگر داشت که هماکنون نیمه تعطیل شده و به جایی رسیده که درنهایت 200 تا 250 نفر در آن شاغل هستند. همچنین به گفته او سال 81 همزمان با سفر مقام معظم رهبری به استان، یک کارخانه سیمان در نزدیکی زاهدان راهاندازی شد اما هدفمندی یارانهها و گرانی «مازوت» باعث شد چرخ آن از حرکت بایستد.
کارخانه سیمان خاش هم به این بلا گرفتار شد. گرانی «مازوت» هزینه تولید سیمان در این استان را سه برابر استانهای دیگر افزایش داد تا کارخانهدارها عطای تولید را به لقایش ببخشند و کارخانه را تعطیل کنند. بخشی از جمعیت استان هم به این صورت بیکار شد. خشکسالی هامون هم تالاب بینالمللی استان را خشک کرد تا فرصتی که گردشگری میتوانست برای ایجاد شغل در منطقه به وجود بیاورد از دست برود. پیش از آن هم لب خشک هامون، برکت را از زمینهای کشاورزی برد. پرندگان سیبری با آسمان سیستان و بلوچستان قهر کردند تا بازهم شهریاری دلزده بگوید دولتهایی که آمدند و رفتند حتی قدرت لابیگری با افغانستان را هم نداشتند. بنابراین همه چیز برای به دام افتادن جوانانی که هیچ راهی برای گذران زندگی ندارند، مهیا شد. جوانانی که هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود و البته گروهکها در کمین آنها نشستهاند.
به اعتقاد حسینی برنامهریزیها در دهههای گذشته در سیستان و بلوچستان به صورتی بود که به جای اینکه بیش از 1200 کیلومتر مرز خاکی و 500کیلومتر مرز آبی به بهترین فرصت برای رشد استان تبدیل شود، به تهدید تبدیل شده است.
به گفته او سیستان وبلوچستان تمدنی 7 هزارساله دارد و گمانهزنی باستانشناسان و پژوهشگران احتمال میدهد که این تاریخ به 11 هزارسال برسد اما هیچ برنامهای برای معرفی آن وجود ندارد.
حسینی کوه «خواجه» سیستان را نشان میدهد و میگوید در کنار کوه خواجه دریاچهای بود که چشمانداز زیبایی داشت اما خشک شده و هیچ یک از مسئولان هم از این بابت احساس ناراحتی نمیکنند. به گفته او وسعت سیستان و بلوچستان اندازه 4 تا 5 استان کشور است اما به اندازه یک شهر هم به آن رسیدگی نمیکنند. برنامهریزیها در استان به صورتی است که وجود سواحل دریای عمان و ارتباط با آبهای آزاد هیچ تأثیری روی آن ندارد. گلافشانهای استان هیچ اشتیاقی برای ایجاد بسترهای گردشگری به وجود نمیآورد. او هم ایجاد اشتغال برای جوانان را تنها راهکار برون رفت از شرایطی میداند که اشرار، بازیگران اصلی آن هستند.
در سیستان همه چیز خشک شده است!
در سیستان و بلوچستان تنها هامون خشک نشده است. به گفته حسینی هیچ برنامه مدونی برای استفاده از اقلیم چهارفصل آن وجود ندارد. گردشگری آن هم مانند محیط زیست هامون خشک شده است. زیرساختی برای استفاده از معادن بیشمار آن هم وجود ندارد.
حسینی میگوید با توجه به این شرایط نمیتوان افق روشنی را برای آینده استانی که در کوچه پس کوچههای آن کودکان بسیار بزرگ میشوند، دید. او اعتقاد دارد کافی است عزمی جزم شود تا محور شرق کشور یعنی چابهار به میرک فعال شود. آن زمان در فرصتی کوتاه نبض زندگی در سیستان وبلوچستان متعادل میشود. محوری که باوجود تأکیدات رهبری همچنان بدون استفاده است. حرفهای او این سؤال را در ذهن افکار عمومی به وجود میآورد. افکارعمومیای که میدانند از دلایل خشک شدن هامون- که به مهاجرت مردم سیســــــــتان و بلوچستان منجر شده- پرداخت نکردن حق آبه آن از سوی افغانستان است. آنها میپرسند آیا با توجه به نیازی که افغانستان به بندر چابهار برای تبادلات خود با هندوستان و کشورهای آسیای میانه دارد، نمیشود از آن به عنوان پاشنه آشیل استفاده کرد و حقابه هامون را گرفت. همچنین در سایه رشد اقتصادی امنیت منطقه را هم بازسازی و احیا کرد. پیشتر هم کارشناسان بیابانزدایی چون محمد درویش پیشنهاد داده بودند که با تولید برق خورشیدی در استان و فروش آن به افغانها، حقابه هامون را از آنها بخواهید.
پیشنهادی که البته توجه هیچ یک از مسئولان را به خود جلب نکرد. تولید برق خورشیدی که خود میتوانست راهکاری برای ایجاد اشتغال در منطقه هم باشد. حسینی هم اعتقاد دارد همه پیشنهادها درمیان اختلاف نظر مسئولان گم میشود تا شهروندان سیستان و بلوچستان هماره چوب اختلافها را بخورند. حسینی از حسن روحانی رئیس جمهور میخواهد برای سیستان و بلوچستان استانداری انتخاب کند که بتواند زمینه اشتغالزایی در استان را ایجاد کند. او میگوید: «ما کسی را به رئیس جمهوری پیشنهاد نمیدهیم اما میخواهیم فردی انتخاب شود که شرایط حساس منطقه را درک کند، از اختلافها بگذرد و راه احیای استان را در پیش بگیرد.» او در نهایت میگوید استاندار جدید سیستان و بلوچستان باید یک شخصیت ملی با نگاه اقتصادی باشد و بتواند از پتانسیل بالای استان برای اشتغالزایی و رفع محرومیت استفاده کند.
در سیستان حتی سیل هم نمیآید
به گفته حسینی چنبره خشکسالی 16 سال است برگردن سیستان افتاده است. او اعتقاد دارد بخش بلوچستان خسارت کمتری از خشکسالی دیده، حداقل در این بخش از استان سیل میآید اما در سیستان حتی سیل هم نمیآید. هامون کاملاً خشک شده و علاوه بر ضررهای اقتصادی، بیماریهای ریوی و آسم ناشی از خشک شدن آن هم ساکنان منطقه را اذیت میکند. حسینی به وضعیت آلودگی هوای خوزستان اشاره میکند و میگوید: «در خوزستان با وجود باران وقتی شماری از مردم به خاطر تنگی نفس به بیمارستان میروند مسئولان خیلی سریع کمیته بحران برای بررسی آن تشکیل میدهند اما مردم سیستان وبلوچستان سال هاست که با پدیده ریزگردها وآلودگیهای کشنده آن درگیرند ولی کسی به فکر آنها نیست.»
او احیای فوری بازارهای موقت مرزی بین ایران و افغانستان را راهکار اورژانسی و مؤثر برای حل معضل بیکاری بخشی از جمعیت استان میداند. بازاری که به گفته حسینی هیچ احتیاجی به سرمایهگذاری دولت در آن نیست. کافی است که اجازه بازگشایی این بازارها مانند بازار «بانه» داده شود و مردم مشغول کسب و کار شوند. حسینی آنطور که خود میگوید قول شفاهی برای بازگشایی این بازارها را- که اجازه میدهد هر شهروند تا سقف دو میلیون تومان مبادلات مرزی داشته باشد- از مسئولان گرفته است. قول مساعدی که البته باید مکتوب شود. چون او اعتقاد دارد ممکن است همین که بادهای 120 روزه سیستان شروع شود، قولهای شفاهی را هم با خود ببرد. همچنین او در تلاش است سقف مبادلات را تا 5 میلیون تومان افزایش بدهد.
به اعتقاد او اگر مسئولان نخستین گام را برای اشتغالزایی در بازارهای مرزی بردارند میتوان امیدوار به انجام فعالیتهایی در استان شد. فعالیتهایی که سایه سنگین فقر و ناامنی را از سر منطقه و کشور کم میکند. پس از آن است که راه برای ورود گردشگر به سیستان باز میشود. گردشگران و شهروندان سیستان وبلوچستان به هم نزدیک میشوند، نزدیکی که بسیاری از سوءتفاهمها را رفع خواهد کرد. آن زمان است که جوانان این استان به راحتی حرفهای گروهکهای فرصت طلب را قبول نمیکنند و به دام آنها نمیافتند.
منبع : روزنامه ایران